تاریخ،اجتماعی،جغرافیا وبلاگی برای دانش پژوهان
| |||||||||||||||
|
موضوعات مرتبط: تاریخ، تاریخ اول راهنمایی، ، [ 21 مرداد 1391
] [ 6:45 AM ] [ سارا ] روزی که کوروش وارد شهر صور شد یکی از برجسته ترین کمانداران سرزمین فینیقیه تصمیم گرفت که کوروش را به قتل برساند. آن مرد به اسم "ارتب" خوانده می شد و برادرش در یکی از جنگ ها به دست سربازان کوروش به قتل رسیده بود. کوروش در آن روز به طور ر...سمی وارد صور شده بود و پیشاپیش او،به رسم آن زمان ارابه آفتاب را به حرکت در می آوردند و ارابه آفتاب حامل شکل خورشید بود و شانزده اسب سفید رنگ که چهار به چهاربه ارابه بسته بودند آن را می کشید و مردم از تماشای زینت اسب ها سیر نمی شدند.
کوروش به طوری که افلاطون و هرودوت و گزنفون و دیگران نوشته اند علاقه به تجمل نداشت و در زندگی خصوصی از تجمل پرهیز می کرد، ولی می دانست که در تشریفات رسمی باید تجمل داشته باشد تا اینکه آن دسته از مردم که دارای قوه فهم زیاد نیستند تحت تاثیر تجمل وی قرار بگیرند. ادامه در ادامه مطلب... موضوعات مرتبط: تاریخ، تاریخ اول راهنمایی، ، ادامه مطلب [ 21 مرداد 1391
] [ 6:45 AM ] [ سارا ] امپراطور یونان به کوروش بزرگ گفت: ما برای شرف میجنگیم شما برای ثروت.... کوروش گفت:آری هرکس برای نداشته هایش میجنگد.
موضوعات مرتبط: تاریخ، تاریخ اول راهنمایی، ، [ 21 مرداد 1391
] [ 6:45 AM ] [ سارا ] گزنفون میگوید: بزرگان ایرانی عادت دارند که زن های متعدد را تزویج کنند ولی کوروش بیش از یک زن نگرفت و بعد از اینکه زن وی فوت کرد با زن دیگر ازدواج ننمود و علاوه بر اینکه خود او بیش از یک زن نگرفت، تزویج زن های متعدد را ...از طرف مردان منع کرد زیرا رسم تعدد ازدواج طوری در ایران راسخ شده بود که نمیتوانستند آن را لغو نمایند.
موضوعات مرتبط: تاریخ، تاریخ اول راهنمایی، ، [ 21 مرداد 1391
] [ 6:45 AM ] [ سارا ]
کاساندان
موضوعات مرتبط: تاریخ، تاریخ اول راهنمایی، ، [ 21 مرداد 1391
] [ 6:45 AM ] [ سارا ] ای اهورامزدا، انگونه زنده ام بدارکه نشکنددلی از زنده بودنم وانگونه بمیران مرا که کسی به وجد نیایدازنبودنم...مهم نیست که قفلها دست کیست،مهم اینست که کلیدها دست خداست... "كــــــــوروش بزرگ "
عکس:نخستين روز نوروز91ساعت 8صبح موضوعات مرتبط: تاریخ، تاریخ اول راهنمایی، ، [ 21 مرداد 1391
] [ 6:45 AM ] [ سارا ]
زردشت پیامبر
دولت هخامنشیان وارث تمدن های قدیم آسیا بود. در واقع مرکز این حکومت در بین النهرین و عیلام و سوریه قرار داشت و همین موضوع از بسیاری جهات کیفیت فرهنگ و تمدن هخامنشیان را معلوم می دارد.
دین در دولت هخامنشیان مانند کلیه دولتهای باستانی شرقی، نقش مهمی را ایفا میکرد. ضمن آنکه دولت هخامنشیان که ملت های مختلفی با آداب و سنن و عادات گوناگون جزو آن در آمده بودند، از لحاظ فرهنگی و اقتصادی پایه چندان محکمی نداشت و بنابراین امکان وجود یک سیستم مذهبی روشن در چنین شرایطی دشوار بود. در ایالتهای مختلف عقاید مذهبی بطور متعدد جلوه گر میشد که با آداب و عقاید موروثی هر کشوری ارتباط داشت. موضوعات مرتبط: تاریخ، تاریخ اول راهنمایی، ، [ شنبه 21 مرداد 1391
] [ 6:38 AM ] [ سارا ]
دوران خردسالی کوروش را هاله ای از افسانه ها در برگرفته است. افسانه هایی كه گاه چندان سر به ناسازگاری برآورده اند كه تحقیق در راستی و ناراستی جزئیات آنها ناممكن می نماید. لیكن خوشبختانهدر كلیات ، ناهمگونی روایات ...بدین مقدار نیست. تقریباً تمامی این افسانه ها تصویر مشابهی از آغاز زندگی کوروش ارائه می دهند ، تصویری كه استیاگ ( آژی دهاك ) ، پادشاه قوم ماد و نیای مادری او را در مقام نخستین دشمنش قرار داده است. موضوعات مرتبط: تاریخ، تاریخ اول راهنمایی، ، [ شنبه 21 مرداد 1391
] [ 6:33 AM ] [ سارا ] زنان در ایران کهن از نظر حقوق و جایگاه و... در دوران گوناگون، وضع گوناگونی داشتند. غزنویان (۳۵۱-۵۸۲)زنان در دوران غزنویان حضور اجتماعی و سیاسی کمرنگی داشتند. با وجود اینکه آنان خود ترک بودند، کمرنگتر از دورههای بعدی بودهاست که ازجمله علل آن عدم آمادگی مردم ایران و تأثیرپذیری سلطانها این دوره از قوانین دین اسلام بودهاست. ازدواجهای متقابل سیاسی بسیار رایج بودهاست؛ بدین گونه که فرمانروایان برای آسودهخاطرشدن از جانب حاکمان دیگر، خواهر یا دختر یکدیگر را به نکاح خود در میآوردند. در این دوره مهریهها و جهیزیههای بسیار مفصل رایج بود. بانوان بطور غیر مستقیم در برخی مسائل سیاسی مانند مساله جانشینی سلطانها و یا بستن پیمانهای صلح و مانند آن نقش داشتند. از موارد دخالتهای غیرمستقیم برخی از بانوان درباری از پشت پردهٔ حرمخانه میتوان به دخالتهای خواهر سلطان محمود غزنوی برای به قدرت رسیدن سلطان مسعود غزنوی اشاره کرد. در این دوره حرمسراهای حاکمان پر از زنان عقدی، غیرعقدی و کنیزان بود. شماری از آنان که خوشبختتر و خوششانس تر بودند، برای خود مقام و منزلتی داشتند و تشکیلات مستقل و مفصل و خدمتکاران مختلف داشتند. موضوعات مرتبط: تاریخ، تاریخ اول راهنمایی، ، ادامه مطلب [ شنبه 21 مرداد 1391
] [ 6:28 AM ] [ سارا ]
1 عکس معبد پانتئون(پارثئون) – روم باستان
2 عکس معبد پانتئون (پارثئون) – روم باستان
1 عکس کولوسیئوم (کُلُسِئوم)- روم باستان
2 عکس کولوسیئوم (کُلُسِئوم)- روم باستان
عکس معبد پانتئون (پارثئون) – روم باستان
1 کاخ انجمن رومیان – روم باستان
2 کاخ انجمن رومیان – روم باستان
دور نمای شهر تاریخی روم (آمفی تئاتر در گوشه تصویر دیده می شود) موضوعات مرتبط: تاریخ، تاریخ اول راهنمایی، ، [ شنبه 21 مرداد 1391
] [ 5:24 AM ] [ سارا ] قوم پارت يکي از طوايف ايراني بود که از آغاز تاريخ به اين سرزمين آمده و در قسمت شمال شرقي ايران سکونت گزيده بود. در روزگار شاهنشاهي هخامنشي استان پارت يکي از قسمت هاي ايران بود که زير فرمان شاهنشاه پارس اداره مي شد. ادامه مطلب.... موضوعات مرتبط: تاریخ، تاریخ اول راهنمایی، ، ادامه مطلب [ دو شنبه 5 تير 1391
] [ 6:27 AM ] [ سارا ] در دوره ساسانی سازمان قضایی نسبتاً مرتبی بوده است در اغلب دهستانها ریاست محکمه با یک نفر قاضی روحانی محاکم قضایی بر دو نوع مذهبی (شرعی) و عرفی بودهاند. محاکم شرعی به دعاوی مدنی و محاکم عرفی به دعاوی دیگری رسیدگی میکردند، ریاست کل محاکم شرعی با موبد موبدان بود و اداره محاکم شرعی در شهرها و پایتخت به عهده ردان (قاضیان دیوان عالی) دستوربران و هیربدان بوده است. ریاست محاکم عرفی با دستوبر بود که نسبت به دعاوی مالکیت و غصب حق رسیدگی داشت. در ماتیکان هزار داتستان قضات عرفی را داتوبر یا (داور) و قضات شرعی را دستوبر مینامیدند. در این دوره دادرسی متهمین نظامی و افسران با تشریفات خاص در پیشگاه دادرس مخصوص موسوم به سپاه دادور یا قاضی عسگر صورت میگیرد. شاه به عنوان رئیس دیوان عالی کشور بالاترین مرجع قضایی بود و حکم صادره از او قابل اعتراض مجدد نبود. ادله اثبات دعوا اقرار (خستوک) آزمایش ایزدی (اردالی) بود. سوگند خوردن یکی از مصادیق آزمایش ایزدی بود معمولاً پیش از خوردن سوگند باید تطهیر میکردند و برسم در دست میگرفتند و شیر یا آب مقدس نوشیده و سرود مهر بخوانند. بزهها در دوران ساسانی به سه دسته بودهاند: 1ـ تقصیر نسبت به خداوند، کفر، ارتدال و بدعت دعوی 2ـ تقصیر به پادشاه (طغیان، نافرمانی، سوء قصد) 3ـ جرایم نسبت به افراد. با توجه به نامة تنسر، انواع مجازاتها نیز در دورة ساسانی مشخص میشود که عبارت است از: حبس، اعدام، مثله، تنبیه بدنی، جزای نقدی، کور کردن، و شلاق زدن. طبق قانون اوستا، قاضی مکلف بود در موقع رسیدگی عمدی یا غیرعمدی، اجباری یا اختیاری، تعدد یا عدم تعدد، جرم را مشخص کند. در روزگار انوشیروان مجازاتهایی چون قطع دست، بریدن گوش و بینی، بیرون آوردن چشم، مثله کردن غدغن شد .اصل تسبیب که در حقوق امروز نیز موجب مسۆولیت مدنی است در آن دوره وجود داشت. در آن دوره حیواناتی چون سگ را مجازات میکردند. در این دوره دادرسی متهمین نظامی و افسران با تشریفات خاص در پیشگاه دادرس مخصوص موسوم به سپاه دادور یا قاضی عسگر صورت میگیرد. شاه به عنوان رئیس دیوان عالی کشور بالاترین مرجع قضایی بود و حکم صادره از او قابل اعتراض مجدد نبود ساسانیان یکی از دودمانهای شاهنشاهی ایران بودند. کارمندان قضایی در سازمان دادرسی ساسانیان به شرح زیر بوده اند:
داذور (قاضی) که شناخت و تشخیص درستی ادعاهای طرفین برعهده او بود. به سخن دیگر در دادگاه تنها کسی که حق رأی داشت و در مسائل کیفری و مدنی حکم میداد همین داور یا دادرس بود.
اندرزگر (مفتی) هنگامی که داذور به مسأله یا موضوع دشوارتری برمی خورد که حکم آن را نمیدانست با بهره گیری از دانش و علم اندرزگر تاریکی و دشواری آن پرونده یا قضیه را میزدود؛ اندرزگر نقش مجتهد و مفتی دوران اسلامی را ایفاء میکرده است.
گواهان (عدول) که بر احکام صادر شده نگاهی میانداختند و بر چگونگی و شیوه دادرسی آنان نگرش داشتند.
نگهبانان یا یارمندان مأمور جلب کسانی بودند که پس از فراخوانی در دادگاه حضور نمییافتند، اینان پاسداران نظم جلسه های دادرسی در دادگاهها بودند و کار جلواز دوران اسلامی را برعهده داشتند. قاضی یا داذور در ردیف دستوران و مۆبدان و هیربذان بود. رئیس کل داذوران را قاضی دولت یا شهر داذور یا داذور داذوران میگفتند؛ محاکم هر ناحیه را یک قاضی روحانی اداره میکرد و به طور کلی مراقب بود که احکام و اعمال رۆسا غیرروحانی ناحیه نیز موافق عدالت باشد، هر قریه یک مرجع قانونی پایینتری داشت که ریاست آن با دهقان یا قاضی مخصوصی بود که به آن قریه میفرستاده اند، راجع به عمل و حدود اختیارات این مأمورین اطلاعی در دست نیست.
دادگاه های زمان ساسانیان دادگاه شرع دادگاه عرف قضات و دادرسان دادگاههای شرع از روحانیون زرتشتی بودند و قاضیان دادگاه های عرف ، افراد غیر روحانی که سواد قضایی داشتند بودند که به آنهاداذور گفته میشد.
دادگاههای اختصاصی از دو نوع دادگاه تشکیل یافته بودند: دادگاه ارتش دادگاه عشایری در روزگار ساسانی به دلیل اینکه حساسترین مراکز دادرسی در دست روحانیون قرار داشت، سرنوشت قضایی مردم به دست آنان رقم زده میشد، زد و بندهایی که روحانیون زرتشتی با حکومت و دولتمردان داشتند چندان فضای اطمینان بخشی برای یک دادرسی ساده و دادگرانه و مردمی فراهم نمیکرد، تهمتها و برچسبهای بیدینی و پیگردهای مذهبی اندیشه ای، که به دست مغان و آخوندهای زرتشتی انجام میگرفت نشان از بی ثباتی و امنیت قضایی در روزگار ساسانی دارد. در خصوص مبانی حقوقی عهد ساسانی باید گفت که کتاب «اوستا» و تفاسیر آن و همچنین مجموعه فتاوی علمای روحانی تشکیل دهنده آن مبانی بوده اند کشف جرم و دستگیری مجرم برعهده مسۆول انتظامات شهر یا به عبارت دیگر بر عهده مسۆول شهربانی بود. نقل شده است: «در امپراطوری ساسانی شهربانی سازمانی مۆثر و نیرومند بود. در هر محل نیرویی تحت فرماندهی افسری لایق وجود داشت. در شهرها هر واحدی تحت نظارت رئیسی بود به نام کوئبان کوئبان مسۆول انتظامات شهر بود و هر کجا که جرمی اتفاق میافتاد دستگیری مجرم و کشف جرم با او بود. این افسر شهربانی قانون دادرسی و روش محاکم را میدانست و احکام و قرارهای محکمه را اجرا میکرد. اثابت دعاوی جزایی و شناختن هویت بزهکاران به عهده او بود. هنگامی که پرونده نزد قاضی میآمد، قاضی دقیقاً به کیفیت دستگیری متهم و زمان ارتکاب جرم و مدت توقیف متهم رسیدگی میکرد و اگر اختلافی در این امور مشهود وی می افتاد از افسر شهربانی علت را میپرسید و اگر متهم به نظر این قاضی بیگناه میآمد فوراً به آزادی وی دستور میداد.» در خصوص مبانی حقوقی عهد ساسانی باید گفت که کتاب «اوستا» و تفاسیر آن و همچنین مجموعه فتاوی علمای روحانی تشکیل دهنده آن مبانی بوده اند.
موضوعات مرتبط: تاریخ، تاریخ اول راهنمایی، ، [ دو شنبه 22 خرداد 1388
] [ 12:14 AM ] [ سارا ] در این پست برخی از سخنان پادشاهان را با سخنان کوروش بزرگ مورد مقایسه قرار می دهیم.و به این موضوع می پردازیم که دلیل این مشهوری و معروفی کوروش بزرگ چه بوده است.امیدورام با این پست کسانی که میگن کوروش اینطور انسانی بوده و این طور کار ها رو کرده ،از حرف های خودشون پشمان شده و بدانند که کوروش واقعا پاک بوده و پاک خواهد ماند.البته توجه کنید که شخصی مانند کوروش هیچ گاه با این چنین پادشاهانی که نامشان در زیر امده است قابل قیاس نیست.
آشور نصیرپال، پادشاه آشور (۸۸۴ پم.) در کتیبه خود نوشته است: به فرمان آشور و ایشتار، خدایان بزرگ و حامیان من ششصد نفر از لشکر دشمن را بدون ملاحظه سر بریدم و سه هزار نفر از اسیران آنان را زنده زنده در آتش سوزاندم.حاکم شهر را به دست خودم زنده پوست کندم و پوستش را به دیوار شهر آویختم. بسیاری را در آتش کباب کردم و دست و گوش و بینی زیادی را بریدم، هزاران چشم از کاسه و هزاران زبان از دهان بیرون کشیدم و سرهای بریده را از درختان شهر آویختم.
درکتیبه سِـناخِـریب، پادشاه آشور (۶۸۹ پم.) چنین نوشته شده است: وقتی که شهر بابِـل را تصرف کردم، تمام مردم شهر را به اسارت بردم. خانههایشان را چنان ویران کردم که بصورت تلی از خاک درآمد. همه شهر را چنان آتـش زدم کـه روزهای بسـیار دود آن به آسـمان میرفـت. نهـر فـرات را به روی شهر جاری کردم تا آب حتی ویرانهها را نیز با خود ببرد.
در کتیبه آشور بانیپال (۶۴۵ پم.) پس از تصرف شهر شوش آمده است: سپاهیان من وارد بیشههای مقدسش شدند که هیچ بیگانهای از کنارش نگذشته بود، آنرا دیدند و به آتش کشیدند. من در فاصله یک ماه و بیست و پنج روز راه، سـرزمـین شـوش را تبدیل به یک ویرانه و صحرای لم یزرع کردم … ندای انسانی و … فریادهای شـادی … به دست من از آنجا رخت بربست، خاک آنجا را به تـوبـره کشیدم و به ماران و عـقربها اجازه دادم آنجا را اشغال کنند.
اما علیرغم رفتارهای ناپسند پادشاهان آشور و بابل و حکمرانان امروز جهان، کوروش پس از ورود به شهر بابل و با دارا بودن هرگونه قدرتعملی نه تنها پادشاه مغلوب را مصلوب نکرد؛ بلکه او را به حاکمیت ناحیهای منصوب، و با مردم شهر نیز چنین رفتار نمود: “… آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه مردم گامهای مرا با شادمانی پذیرفتند … مَردوک (خدای بابلی) دلهای پاک مردم بابل را متوجه من کرد؛ زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم. ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد … نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. وضع داخلی بابل و جایگاههای مقدسش قلب مرا تکان داد. من برای صلح کوشیدم. برده داری را برانداختم. به بدبختیهای آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند. خدای بزرگ از من خرسند شد.فرمان دادم تمام نیایشگاههایی را که بسته شده بود، بگشایند. همه خدایان این نیایشگاهها را به جاهای خود بازگرداندم. اهالی این محلها را گرد آوردم و خانههای آنان را که خراب کرده بودند، از نو ساختم. صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم.” کوروش پس از ورود به شهر بابل (در کنار رود فرات و در جنوب بغداد امروزی) فرمان آزادی هزاران یهودی را صادر کرد که قریب هفتاد سال در بابل به اسارت گرفته شده بودند. هزاران آوند زرین و سیمین آنان را که پادشاه بابل از ایشان به غنیمت گرفته بود، به آنان بازگرداند و اجازه داد که در سرزمین خود نیایشگاهی بزرگ برای خود بر پای دارند. رفتار کوروش با یهودیان موجب کوچ بسیاری از آنان به ایران شد که در درازای بیست و پنج قرن هیچگاه بین آنان و ایرانیان جنگ و خشونت و درگیری رخ نداد . سارا موضوعات مرتبط: تاریخ، تاریخ اول راهنمایی، ، [ دو شنبه 18 ارديبهشت 1388
] [ 8:3 PM ] [ سارا ]
در حکومت هخامنشی هیچ کسی حق نداشت در امور کشور دخالت کند زیرا همه ی کارها در دست پادشاه بود و قدرت بی اندازه ی پادشاه ، شاهزادگان را به فکر کسب قدرت می انداخت و شاه نیز در فکر قتل شاهزادگان بر آمد در نتیجه به دلیل قدرت طلبی، کشتار در بار زیاد می شد و طولی نکشید که شاهان هخامنشی افرادی نالایق و ضعیف شدند و شهربان ها از آنها اطاعت نمی کردند و به میل خود بر مردم ستم می کردند در نتیجه سرزمین هایی مثل مصر – بابل و یونان از مجموعه ی هخامنشی جدا شد.
ظهور اسکندر :
در شمال کشور یونان شخصی بنام اسکندر از مردم مقدونیه به قدرت رسید. او که یک نظامی جاه طلب بود. از اختلاف یونانیها استفاده کرد و آنجا را گرفت و دشمنی یونانی ها با ایرانیان را بهانه قرار داد و با لشکر یونانی ها به ایران حمله کرد و یونانی ها برای انتقام جویی و بدست آوردن غنیمت او را همراهی کردند و هنگامی که ایران در زمان داریوش سوم آخرین پادشاه هخامنشی در نهایت ضعف و ناتوانی بود، به ایران حمله کرد و داریوش سوم شکست خورد و اسکندر بجز ایران، مصر و قسمتی از آسیای مرکزی و هندوستان را تصرف کرد ولی در بابل مریض و در گذشت.
پس از مرگ اسکندر سردارانش قلمرو او را سه قسمت کردند ایران – یونان و مصر که ایران سهم سلوکوس شد .
ایران از مصر و یونان مهم تر بود چرا؟ به دو علت 1- بزرگتر و پر جمعیت تر بود 2- میراث تمدن بزرگ هخامنشیان را داشت سلوکوس و جانشینان او را سلوکیان می گویند ، سلوکیان در ایران شهرهایی بنا کردند و عده ای یونانی را در آنها ساکن نمودند .بیشتر این شهرها در مسیر جاده ابریشم بود .
موضوعات مرتبط: تاریخ اول راهنمایی، ، [ شنبه 26 فروردين 1391
] [ 5:8 PM ] [ سارا ]
ایوانف در تاریخ ایران باستان مینویسد: «پیامدبحران دولت سلوكیه، در نیمه سده سوم ق.م. آن شد كه كنترل بسیاری ازولایتهای خاوری از دست این دولت بیرون رفت در راس این ولایتها،فرماندارانی یونانی بودند، دیودت در باختر (باكتریا = بلخ) اوتیدم در سغد واندراگور، در پارت». چنینبه نظر میرسد كه در ابتدای كار مبارزه پارتیان بیشتر بر اساس حفظ منافعمحدود قومی و صیانت طایفهای بوده است تا یك جنبش اساسی در جهت تامیناستقلال ملی تمام ایران در مورد اصل و نژاد پارتیان اشكانی، گیرشمنمینویسد: آنانبه قبیلهی پرنی - كه جزیی از قوم دهه، بود - متعلق بودند. دهه، مجموعهایاز قبایل سكایی بود كه بصورت چادرنشینی و استپهای بین دریای خزر و دریایآرال، زندگی میكردند. در حدود سال 250 ق.م. دو برادر، ارشك و تیرداد، باجنگجویان خود همراه پنج تن از روسای دیگر، ناحیه علیای «تجن» را اشغالكردند. پادشاهجدید بلخ، به آنان حمله نمود، اما ایشان از این خطر گریخته به ایالاتمجاور پارت هجوم بردند و حاكم آن جا را كشتند. دو سال بعد، ارشك در جنگكشته شد، ولی پارتیان كه همیشه در محاربه بودند، تحت فرماندهی تیرداد تمامناحیهی را كه امروز سرحد ماورای خزر و روسیه و ایران را تشكیل میدهد، بهتصرف درآوردند. تیرداد در همین مكان، نخستین پایتخت خود را بنا نهاد. اندكیبعد شهری دیگر به نام موسس سلسله، ارشك بنا شد، و تیرداد در آن جاتاجگذاری كرد. درهر حال، جنبش پارتیان در شرق ایران، موجب از بین رفتن تسلط مقدونیان وفراهم شدن مقدمات وحدت ملی ایرانیان گردید. پارتیان در اندك مدت بر فلاتایران مستولی شدند و به زودی به عنوان مظهر جدید احساسات ملی ایرانیان ومدافع شرق ظاهر گردیدند. پارتیانبا ادامه سیاست صلح و جنگ و حمله و دفاع توانستند مدت پانصد سالفرمانروایی خود را بر محدوده فلات ایران حفظ و در مقابل اقوام شرق و غرب مقاومت كنند. موضوعات مرتبط: تاریخ اول راهنمایی، ، ادامه مطلب [ پنج شنبه 24 فروردين 1391
] [ 7:56 PM ] [ سارا ]
موضوعات مرتبط: تاریخ اول راهنمایی، ، ادامه مطلب [ چهار شنبه 26 بهمن 1390
] [ 3:5 PM ] [ سارا ]
آریایی ها وقتی وارد ایران شدند به کار دامداری خود ادامه دادند چون ایران
سرزمینهای کوه ها و دشتها بود و برای زندگی کوچ نشینی مناسب بود .
پس از استقرار آریایی ها در داخل فلات ایران کم کم با شیوه ی زندگی
کشاورزی و یکجا نشینی اقوام قبل از خود که ما به آنها اقوام قبل از آریایی
(ایلام ها ) می گوییم آشنا شدند و به همراه دامداران به کشاورزی مشغول
شدند.
زرتشت پیامبر در میان آریایی ها ظهور کرد و مردم را به پیروی از اهورا
مزدا (دانای بزرگ ) و جنگ با اهریمن (شیطان ) دعوت می کرد . به پیروان
زرتشت زرتشتی می گویند و کتاب مقدس زتشتیان اوستا است .
ادامه مطلب... موضوعات مرتبط: تاریخ اول راهنمایی، ، ادامه مطلب [ پنج شنبه 13 بهمن 1390
] [ 4:3 PM ] [ سارا ] |
| |||||||||||||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |